شهدا سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, :: 17:5 :: نويسنده : محمد
یک شب با جمعی از رزمندگان برای شناسایی اعزام شدیم. موقع برگشتن راه را گم کردیم و در بیابان سرگردان شدیم، از یک طرف اگر به مین ها برخورد می کردیم و آنها منفجر می شدند عملیات لو می رفت، و در طرف دیگر هم دشمن قرار داشت. دور هم (ده، پانزده نفری) نشستیم و دست به دامان آقا امام زمان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انداختیم و ... من که دوران خدمت سربازی را گذرانده بودم، به گروه شناسایی و اطلاعات اعزام شدم و بعد از آن به گروه شهید دکتر چمران ملحق شدم.
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, :: 16:47 :: نويسنده : محمد
سیزدهم محرم بود. نیمه شب وارد خط شدیم. از ماشینها آمدیم پایین. بین پدافندی ما و دشمن یک کانال سه متری بود. پانصد متر آن طرف تر هم می شد نگهبان عراقی را با چشم دید.
منبع : فارس سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, :: 16:45 :: نويسنده : محمد
ما تا به حال در خواب سنگینی غوطه ور بوده ایم ، اما حالا دیگر وقت بیداری است. ما هیچ وقت نمی توانیم تنها به استراحت و راحتی خودمان فکر کنیم . اگر به این چیز ها فکر کنیم ، دیگرنمی توانیم مزه ی بیداری را بچشیم. من خواب و استراحت دنیا را با تمام زرق و برقش به دنیا دارها می بخشم. مادر! این دنیا تنگ است و جای من نیست.
مادر شهید حاج محمد ابراهیم همت می گوید : " مادر جان ! ما تا به حال در خواب سنگینی غوطه ور بوده ایم ، اما حالا دیگر وقت بیداری است. ما هیچ وقت نمی توانیم تنها به استراحت و راحتی خودمان فکر کنیم . اگر به این چیز ها فکر کنیم ، دیگرنمی توانیم مزه ی بیداری را بچشیم. من خواب و استراحت دنیا را با تمام زرق و برقش به دنیا دارها می بخشم. مادر! این دنیا تنگ است و جای من نیست. " 1 ***************************
سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:, :: 16:40 :: نويسنده : محمد
مهــدی پیش از این که قبل از انقلاب سیاسی باشد و بعد از انقلاب نظامی، یـک انسـان بـه شـدت عـاطفی بود. من این را آن روزها و شبهایی فهمیدم که شهردار شده بود. مجبور بود شبها بیاید خانه ی ما. پدرش در مسیر کارخانه ی قند، در سال پنجاه و هش، در تصادفی فوت کرد و او تازه دو ماهی می شد که شهردار شده بود و نمی توانست هر روز این بیست کیلومتر را برود و بیاید. مجبور بود ما را تحمل کند. ظهر با هم می آمدیم خانه. با هم زندگی می کردیم.
برگرفته از کتاب " به مجنون گفتم زنده بمان-مهدی باکری " دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : محمد
برای نحوه حمله به تپه به هیچ نتیجه ای نرسیدیم. همان موقع ابراهیــم جلو رفت. رو به سمت دشمن با صدای بلنــد اذان صبــح را گفت! با تعجب دیدیم صدای تیراندازی عراقی ها قطع شده. آخر اذان بود که گلوله ای شلیک شد و به گردن او اصابت کرد!
ذر سال 60 بود. عملیات مطلع الفجـــر به بیشتر اهداف خود دست یافت. بیشتر مناطق اشغال شده آزاد شده بود.
----------------------------------- دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:43 :: نويسنده : محمد
روز چهارم دیدیم که حاج حنیفه دیگر توانایی اینکه نمازش را روی پا بخواند، ندارد. او نشسته نمازش را خواند و به جای اینکه بعد از نماز، تعقیبات بخواند، دراز کشید و همینجور شروع کرد با فاطمه زهرا(س) از تشنگی خودش صحبت کردن. عرض میکرد: فاطمه جان!
در اردوگاه موصل، پیرمرد بزرگواری بود که بعد از نماز صبح مینشست و دعا میخواند. بعثیهای پلید هم اگر کسی بعد از نماز صبح بیدار میماند و تعقیبات میخواند، خیلی معترضش میشدند.
نگهبان بعثی این حرف را شنید و رفت. موقع آمار، در که باز شد حاج حنیفه را بردند و حسابی کتک زدند و او را انداختند داخل زندان. چهار روز به این پیرمرد یک لقمه غذا و یک قطره آب ندادند. هرچه ما اصرار کردیم، امکان نداشت. زندانبان میایستاد تا ما این لیوان چای را بخوریم و بعد که خاطرجمع میشد، میرفت. روز چهارم دیدیم که حاج حنیفه دیگر توانایی اینکه نمازش را روی پا بخواند، ندارد. او نشسته نمازش را خواند و به جای اینکه بعد از نماز، تعقیبات بخواند، دراز کشید و همینجور شروع کرد با فاطمه زهرا(س) از تشنگی خودش صحبت کردن. عرض میکرد: فاطمه جان! از تشنگی مردم، به فریادم برس! ما به بعثیان پلید التماس میكردیم، ولی حاج حنیفه گرسنه و تشنه، چشمش را به روی عراقیها بلند نمیکرد، تا چه برسد به اینکه زبانش را باز کند. علیدوست میگفت: «روز چهارم آنقدر از تشنگی نالید تا اینکه چشمهایش بسته شد و به خواب عمیقی فرو رفت. ما دو نفر، متوسل به فاطمه زهرا(س) شدیم و عرض کردیم: یا فاطمه! عنایتی کنید تا ما بتوانیم امروز یک لیوان چای برای حاج حنیفه نگه داریم. بالاخره تصمیم گرفتیم از دو لیوان چای، نصف یک لیوان را من سر بکشم و نصف دیگر را آن برادر، طوری که زندانبان عراقی متوجه نشود و یک لیوان چای را مخفیانه در یک قوطی بریزیم. به هر حال، آن روز توانستیم یک لیوان چای را نگه داریم. زندانبان رفت و ما منتظر بیدار شدن حاج حنیفه بودیم که این لیوان چای را به او بدهیم. بعد از لحظاتی، دیدیم بیدار شد، اما با چهرهای برافروخته و شاداب. بلند شد و شروع کرد به خندیدن و صحبت کردن. دیدیم، این، آن حاج حنیفه نیست که با ضعف و ناتوانی نمازش را نشسته خواند و دراز کشید و به همان حالت،با فاطمه زهرا(س) عرض حاجت میکرد و از تشنگی مینالید. به هر حال، آرام آرام سر صحبت را باز کردیم و گفتیم: امروز به برکت توسل شما، ما توانستیم یک لیوان چایمان را نگه داریم. حاجحنیفه خندید و گفت: خیلی ممنون! خودتان بخورید. نوش جانتان! الان در عالم خواب، فاطمه زهرا(س) هم از شربت سرابم کردند و هم از غذا سیرم نمودند و آن طعم شیرین شربتی که از دست مبارک حضرت زهرا(س) خوردم، هنوز کام مرا شیرین نگه داشته است. من این چای تلخ شما را نخواهم خورد. دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:41 :: نويسنده : محمد
با چشمانی اشک آلود نشسته بود به تأدیب نفس. با تشر به خود می گفت: مهـــدی! خیال نکن کسی شده ای که این ها این قدر به تو اهمیت می دهند. تو هیـــچ نیستی، تو خــاک پــای بسیجیانی...
*** آن گریه شگفت
*** شرمنده ام، چقدر زحمت می کشی! در مهاباد که مستقر بودیم، از لحاظ ارتباطی خیلی مشکل داشتیم. با کوچکترین بارندگی، ارتباط مخابراتی ما قطع می شد. هر روز باید یکی دو نفر می رفتند، تمامی سیم ها را کنترل می کردند.
*** جاذبه ی عجیب در ساختن افراد در چند ساله ی جنگ که بنده با شهید زین الدین برخورد داشتمف هیچ گاه ندیدم نیرویی را طرد کند. جاذبه عجیبی داشت و در ساختن افراد، استعدادی خارق العاده. اگر می دید کسی در مسئولیت خودش از لحاظ مدیریت ضعیف است، طردش نمی کرد؛ او را از آن مسئولیت بر می داشت، می آورد پیش خودش در فرماندهی. آن وقت هر جا می رفت ، او را هم با خودش می برد؛ و به این شکل روحیه ی مسئولیت پذیری و حسن انجام وظیفه را عملاً به او می آموخت و بعد دوباره از او در جایی دیگر استفاده می کرد. با همین روحیه ی کریمانه بود که به هر دلی راهی می گشود. *** خیال نکن کسی شده ای شهید زین الدین در میان بسیجی ها از محبوبیت عجیبی برخوردار بود. بچه ها وقتی او را در کنار خود می دیدند، گاه با شور و هلهله می دویدند دنبالش، آن وقت سر دست بلندش می کردند و شعار « فرمانده ی آزاده...» را سر می دادند و به این ترتیب ، از جان گذشتگی خود را به فرمانده شان اعلام می کردند. *** تازه زنش را آورده بود اهواز.. طبقه ی بالای خانه ی ما می نشستند. آفتاب نزده از خانه می رفت بیرون یک روز، صدای پایین آمدنش را از پله ها که شنیدم، رفتم جلویش را گرفتم. گفتم«مهدی جان! تو دیگه عیال واری. یک کم بیش تر مواظب خودت باش.» گفت«چی کار کنم؟ مسئولیت بچه های مردم گردنمه.» گفتم «لااقل توی سنگر فرماندهیت بمون.» گفت«اگه فرمانده نیم خیز راه بره، نیروها سینه خیز می رن. اگه بمونه تو سنگرش که بقیه می رن خونه هاشون.» *** پنجاه روز بود نیروها مرخصی نرفته بودند... یازده گردان توی اردوگاه سد دز داشتیم که آموزش دیده بودند، تجدید آموزش هم شده بودند. اما از عملیات خبری نبود. نیروها می گفتند:«بر می گردیم عقب. هر وقت عملیات شد خبرمون کنین.» عصبانی بودم. رفتم پیش آقا مهدی و گفتم «تمومش کنین. نیروها خسته ان. پنجاه روز می شه مرخصی نرفته ن، گرفتارن.» گفت شما نگران نباشین. من براشون صحبت می کنم.» گفتم:«با صحبت چیزی درست نمی شه. شما فقط تصمیم بگیرین.» توی میدان صبحگاه جمعشان کرد. بیست دقیقه برایشان حرف زد. یک ماه ماندند.عملیات کردند. هنوز هم روحیه داشتند. بچه ها، بعد از سخن رانی آن روز، توی اردوگاه، آن قدر روی دوش گردانده بودندش که گرمازده شده بود. *** سال شصت و دو بود؛ پاسگاه زید... کادر لشکر را جمع کرد تا برایشان صحبت کند. حرف کشید به مقایسه ی بسیجی ها و ارتشی های خودمان با نظامی های بقیه ی کشورها. مهدی گفت:«درسته که بچه های ما در وفاداری و اطاعت امر با نظامی های بقیه ی جاها قابل مقایسه نیستند، ولی ما باید خودمونو با شیعیان ابا عبدالله مقایسه کنیم. اون هایی که وقت نماز، دور حضرت رو می گرفتند تا نیزه ی دشمن به سینه ی خودشون بخوره و حضرت آسیب نبینه.» دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:36 :: نويسنده : محمد
اَبَرمردی که در برابر "آقا" دو زانو نشست
« بسم الله الرحمن الرحیم » در اواخر سال ۱۳۰۷ هجری خورشیدی در روستای ایرای لاریجان آمل متولد شد. در سن شش سالگی، به مکتبخانه رفت و خواندن و نوشتن یاد گرفت. تعدادی از جزوات متداول در مکتبخانههای آن زمان را خواند و در خردسالی، تمام قرآن را هم یاد گرفت. سپس وارد دورهٔ ابتدایی دروس حوزوی شد. تاریخ ورود وی به حوزهٔ علمیه، مهرماه سال ۱۳۲۳ هجری شمسی بود. متون ابتدائیهٔ درس حوزه را در آمل در نزد استادان محمد غروی، عزیزالله طبرسی، شیخ احمد اعتمادی، عبدالله اشراقی، ابوالقاسم رجائی و آیتالله فرسیو و سایرین فراگرفت و در آمل، آغاز به تدریس چند کتاب مقدماتی نمود. در شهریور ۱۳۲۹ خورشیدی به تهران آمد و چند سالی در مدرسهٔ حاج ابوالفتح به سر برد و باقی کتب حوزوی را نزد آیتالله سید احمد لواسانی خواند. چندین سال در مدرسهٔ مروی به سر برد و زیر نظر آیتالله محمد تقی آملی و حاج میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی (به مدت ۱۳ سال) درس خواند و از ایشان اجازهٔ اجتهاد دریافت کرد. در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی به قصد اقامت در قم، تهران را ترک گفته و پس از ورود به قم، آغاز به تدریس معارف حوزوی و فنون ریاضی نمود. در همان دوران بود که به ملاقات امام خمینی (ره) رفت. خودش دربارهٔ این دیدار اینطور میگوید: «قبل از پانزده خرداد سال ۱۳۴۲ که در تهران مشغول تدریس بودم، شنیدم حضرت آیت الله العظمی امـام خمینی (قدس سـرّه) روحانیــانی را که برای ایام محــرّم جهت تبلیغ به اطراف و اکناف میروند موظف نمـوده انـد که مسـایل اجتمــاعی و سیـــاسی عالَـم اسلام و مشکلات جـامعه مســلمین و خصـوصـاً اوضاع ایــران را به گوش مـردم بــرسانند و مــردم را در این زمینه آگاه نمایند. لذا بنده که برای ایام محرّم عازم آمل بودم احســاس کــردم این وظیفه متــوجه من نیـز میباشـد و باید در انجام آن بکوشـم، بـدین جهت قبـل از آنکه بسوی آمل بروم خود را به قم رسانیدم. قمی که با هیچ یک از خیابانها و کوچههایش آشنا نبودم. سراغ منزل امام را گرفتم و به حضورشان شرفیاب شدم و به محضرشان عرضه داشتم که بنده حسن حسنزاده آملی هستم و فعلاً در حوزهٔ علمیهٔ تهران مشغول تحصیل و تدریسم. اساتید من عبارتند از حضرت علامه میرزا ابوالحسن شعرانی و… شنیدم که حضرتعالی، روحانیون را مکلف کردهاید تا مسائل سیاسی و مشکلات اجتماعی مسلمین را برای عموم مردم بیان کنند. لذا من که یکی از اطبای سرشناس آملم و جهت تبلیغ عازم آن دیارم، آمدهام به شما بگویم من هم مانند دیگران در خدمتم و شما نیز انشاءالله در اهدافتان موفق خواهید شد و همه با هم دست بدست هم میدهیم و انشاءالله تعالی کشور را از دست فسقه و فجره نجات میدهیم و دین خدا را پیاده میکنیم.» در خصوص علامه، مطالب زیادی گفته شده و به ابعاد تربیتی، عرفانی، اخلاقی و علمی ایشان پرداخته شده است. به طور مثال، دختر ایشان منباب سیرهٔ تربیتی علامه میگوید: «ایشان هیچ اجباری در تربیت علمی و دینی فرزندان به خرج نمیدانند. به هیچ وجه اهل اجبار نبودند؛ نه در تحصیل علوم و نه حتی در مسائل سلوکی؛ فقط از ما میخواستند که واجبات را ترک نکنیم، تنها براین مسئله تاکید شدید داشتند. بارها به ما فرمودهاند که من مسلمان تقلیدی نیستم، بیشتر مکاتب مادی و غربی را بررسی کردهام و فهمیدهام که آنها در برابر سوالات فیزیک و متافیزیک به طور جامع پاسخی ندارند، از همین طریق به پوشالی بودن آنها پی بردم. بعد از آن هم به سراغ ادیان مختلف رفتم و پس از تحقیقات کامل، فهمیدم که هیچ کدامشان کلام و حرفی را به اتقان قرآن و کلام ائمه اطهار ندارند، لذا دین اسلام را پذیرفتم و بحمدالله شیعه دوازده امامی هستم.» اما آنچه در خصوص اکثر علما، بویژه حضرت علامه حسنزاده اتفاق افتاده، غفلت از وجه سیاسی ایشان است. تا جایی که بعضاً تصور میشود این بزرگواران، رویکرد سیاسی نداشته و شاید این سکوت ساختگی، نشانهایست از عدم همراهی آنها. در حالی که این آیات الهی، از حامیان خاص نهضت خمینی کبیر بوده و هستند. به طور مثال، دربارهٔ آیتالله حسنزاده باید گفت همراهی علامه با انقلاب اسلامی، بعد از پیروزی آن بیشتر شد. خصوصاً پس از رحلت حضرت امام و به رهبری رسیدن حضرت آیتالله خامنهای، جملاتی که ایشان نسبت به رهبر انقلاب فرمودهاند جالب توجه است. برای نمونه، استاد رمضانی پیرامون سفر مقام معظم رهبری به آمل، خاطرهای تعرف میکنند که جالب توجه است: «روزی خدمت علامه بودم و در مورد تعابیری همچون «قائد ولی وفی»، «رائد سائس وفی»، «مصداق بارز نرفع درجات من یشاء» و «دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد» که ایشان برای مقام معظم رهبری به کار بردهاند، گفتوگو و سؤال کردم. چرا که آن زمان برخی نتوانستند این ستایشها را تحمل کنند و به استاد خرده گرفتند. وی افزود: به استاد عرض کردم که برخی، عبارات شما در تمجید از مقام معظم رهبری را برنتافتهاند. ایشان فرمودند: این عناوین بسیار خوب و بهجا بود و از نظر بنده هیچ مشکلی ندارد.» این سخنان حضرت علامه در شرایطی است که علامه عظیمالشأن حضرت آیتالله حسنزاده آملی در استقبال از رهبر انقلاب، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میکنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند این کار را نکنید. علامه حسنزاده میفرمایند: «اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم.» و یا در جایی دیگر به رهبر انقلاب فرمودند: «به جد اطهرت قسم که اگر میشنیدم که تو دست کجی، یک دونه خرما را میشنیدم یا میدیدم که دستت کج بود ولو به یک دونه خرما، به استقبالت نمیاومدم. چون میبینم پاکی اومدمُ چون میبینم به اخلاص داری کار میکنی اومدم.» اما ابراز ارادت حضرت علامه به رهبر انقلاب به همینجا ختم نمیشود. زیرا بعد از این دیدار، استاندار مازندران به همراه جمعی از مسؤولان استانداری، با آیت الله حسنزاده در آمل دیدار کردند. آیت الله حسنزاده آملی با اشاره به توصیههای مقام معظم رهبری در امورات مختلف، در خصوص امر ولایت فرمودند: «همگان باید عامل موثری باشیم و برای تقویت جایگاه ولایت فقیه سعی کنیم.» اما یکی از شاگردان بنام ایشان نیز، در خصوص این دیدار خاطرۀ جالبی تعریف میکنند. حجتالاسلام والمسلمین صمدی آملی، یک روز پس از سفر حضرت آیتالله خامنهای به آمل به دیدار علامه رفته و ایشان، نکتهای در خصوص دیدار مذکور فرمودند: «اگر یک میکرون در آقای خامنهای غل و غش، ناخالصی، غل و غش و (هر تعبیری میخواهید)، یک میکرون، یک میلیونوم، یک هزارم اینها در ایشان میدیدم نمیآمدم، چه کار دارم؟» حضرت علامه حسنزاده در جای دیگری پیرامون حضرت آفا فرمودهاند: «گوشتان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجتبنالحسن (عج) است.» این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیتالله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند: حسنزاده را کسی نشناخت جز امام زمان (عج) این بیانات علامه را باید در کنار نامهٔ ایشان به فرزند خود گذاشت. ایشان در قسمتی از این نامه مینویسند: «و بدان که علم و عمل دو حقیقت انسان سازند و علم، امام عمل است، و اکنون هنگام تحصیل علم و اعتیاد به عمل صالح ان عزیز است، به انتظار فردا مباش که به فرمودهٔ انسان اگاهی: در جوانی به خویش میگفتم شیر شیر است گر چه پیر بود تا به پیری رسیدهام دیدم پیر پیر است گر چه شیر بود» به عبارت دیگر، توصیفات، بیانات و نظرات علامه در خصوص نهضت امام خمینی (ره) و حمایت از مقام معظم رهبری، تا زمانی که به مقام عمل نرسد، ارزشی نداشته و لازم است تا از چنین الگوهایی که خود، مصداق کانل عالم عامل هستند، تأثیر عملی ببینیم و در میدان امتحان، خود را نشان دهیم. البته با عنایت به اینکه، «به انتظار فردا مباش». خود علامه جای دربارهٔ این موضوع گفته است: «بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشأ، در مزرعه دلت بکارى و غرس کنى. اینجا را دریاب، اینجا جاى تجارت و کسب و کار است؛ و وقت هم خیلى کم است. وقت خیلى کم است و ابد در پیش داریم. این جمله را از امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش». یعنى شتران تشنه را مى بینید که وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى کوشند و مى شتابند و از یکدیگر سبقت مى گیرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایى که گنج هاى رحمان اند این چنین باشید. بیایید به سوى این منبع آب حیات که قرآن و عترت است. وقت خیلى کم است و ما خیلى کار داریم. امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد اینجاى خودشان مبتلا شدهاند.» تسویف یعنى سوف سوف کردن، یعنى امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن. وقت نیست، و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست بسازیم.» دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:35 :: نويسنده : محمد
امام زمان: مثل این باشید تا من بدنبال شما بیایم!در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزدیک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود می بیند حضرت ولی عصر امام زمان (عج) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفید روی آن کشیده شده است...
داستانی از تشرف به خدمت امام زمان (عج)
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : محمد
وصیت نامه شهید جهان آرامن براى كسى وصیتى ندارم ولى یك مشت درد و رنج دارم كه بر این صفحه كاغذ مىخواهم همچون تیغى و یا تیرى بر قلب سیاه دلانى كه این آزادى را حس نكردهاند بر سر اموال این دنیا ملت را، امتى را و جهانى را به نیستى و نابودى مىكشانند، فرود آورم.
بسم الله الرحمن الرحیم ربـّنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرین، بار پروردگارا، اى رب العالمین یا غایث المستغیثین و یا حبیب قلوب الطالبین تو را شكر كه شربت شهادت، این یگانه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده فقیر و حقیر و گناهكار خود ارزانى داشتى تو را شكر كه این تنها نعمت خداپسند خودت را بر این انسان ذلیل عطا فرمودى و من تنها راه سعادت خویش را شهادت در راهت یافتم و چه زیباست كه من با زمان كوچكترین وسیله خود اعلاترین و ارزشمندترین ارزشها را گرفتم و این نیست مگر لطف و عنایت پروردگار نسبت به بندهاش. خداوند مرا از این همه لطف و عنایت دور مگردان و شهادت را نصیبم كن. من براى كسى وصیتى ندارم ولى یك مشت درد و رنج دارم كه بر این صفحه كاغذ مىخواهم همچون تیغى و یا تیرى بر قلب سیاه دلانى كه این آزادى را حس نكردهاند بر سر اموال این دنیا ملت را، امتى را و جهانى را به نیستى و نابودى مىكشانند، فرود آورم. خداوندا تو خود شاهد بودى كه من تعهد این آزادى را با گذران تمام وقت هستى خویش ارج نهادم و با تمام دردها و رنجهایى كه بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شكیبایى كردم ولى این را میدانم كه این سران تازه به دوران رسیده نعمت آزادى را درك نكردهاند چون دربند نبودهاند یا درگوشههاى دریاهاى پاریس و لندن و هامبورگ بودهاند و یا در... و تو اى امام، اى كه به اندازه تمامى قرنها سختی و رنج كشیدى از دست این نابخردان خرد همه هیچ دان! لحظه لحظه این زندگى بر تو همچون نوح، موسى و عیسى و محمد صلوات الله علیه گذشت. ولى تو اى امام و اى عصاره تاریخ بدان كه با حركتت، حركت اسلام را در تاریخ جدید شروع كردى و آزادى مستضعفان جهان را تضمین كردى. ولى اى امام كیست كه این همه رنجها و دردهاى تورا درك كند و كیست كه دریابد كه لحظهاى كوتاهى از این حركت به هر عنوان خیانتى به تاریخ انسانیت و كلیه انسانهاى حاضر و آینده تاریخ است. اى امام درد تو را رنج تو را میدانم چه كسانى با جان مىخرند. جوان با ایمان، كه هستى و زندگى تازه خویش را در راه به هدف رسیدن حكومت عدل اسلامى فدا مىكند. بله اى امام درد تو را جوانان درك مىكنند اینان كه از مال دنیا فقط و فقط رهبرى تو را دارند و جان خویش را براى هدفت كه اسلام است فدا مىكنند و بدان اى امام تا لحظهاى كه خون در رگ ما جوانان پاك اسلام وجود دارد لحظهاى نمى گذاریم كه خط پیامبرگونه تو كه به خط انبیا و تاریخ وصل است به انحراف كشیده شود. ولى اى امام من به عنوان كسى كه شاید كربلاى حسین را دركربلای خرمشهر دیدهام سخنى با تو دارم كه از اعماق جانم و از پرپر شدن خون جوانان خرمشهر برمىخیزد و آن این است: اى امام از روزی كه جنگ آغاز شد تا لحظهاى كه خرمشهر سقوط كرد من یك ماه به طور مداوم كربلا را مىدیدم هر روز كه حمله دشمن بر برادران سخت میشد و فریاد آنها بىسیم را از كار مىانداخت و هیچ راه نجاتى نبود به اتاق خود مىرفتم گریه را آغاز میكردم و فریاد میزدم اى رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خوارى را.
*** وصیت نامه شهید مهدی زین الدین
اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است.در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج) ...
بسمه تعالی اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن.
در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها می نویسم،به انضمام مسائل شرعی دیگر. ب – بستانکاریها:
*** می رویم تا خط امام بماند ! ما از مرگ نمی هراسیم، اما می ترسیم که بعد از ما ، ایمان را سر ببرند. و اگر دل از سوختن بر گیریم ، روشنایی نابود شود. و جای خود را دوباره به شب بسپارد ، پس چه باید کرد؟!
متن زیر از دلنوشته های اوست: ************ شعر زیر سروده ای از شهید مهدی رجب بیگی است: منبع: کتاب 50 سال عبادت ( کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی )
*** حتما این دو وصیتنامه را بخوانید
وصیت نامه شهید عملیات استشهادی علی منیف اشمر:
بسمالله الرحمن الرحيم
بسمالله القاصم الجبارين ****************************************************************************** دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:18 :: نويسنده : محمد
با علم درست نمیشود، تزكیه میخواهد![]()
امام خمینی ره *** توصیه به خواندن دعای عهد![]() یکی از اموری که امام در روزهای آخر به من توصیه می کردند، خواندن دعای عهد بود، ایشان می گفتند؛ صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی، چون در سرنوشت انسان دخالت دارد.
*** غیبــــــــت![]() بدان که علاج این خطیئه عظیمه (غیبت) چون خطیئات دیگر به علم نافع و عمل توان کرد. اما علم پس چنین است که انسان تفکر کند در فایده این عمل و آن را مقایسه کند با نتایج سود و ثمرات زشتی که دارد. سپس آن را در میزان عقل گذاشته و از آن نتیجه گیرد. البته انسان با خود دشمنی ندارد و تمام معاصی از روی جهالت و نادانی و غفلت از خود گناه و نتایج آن از او سر می زند. تنها فایده خیالی آن، این است که انسان به قدر چند دقیقه از روی شهوت نفسانی سخن می گوید. امام خمینی ره *** دوام بر وضو![]() برای جلوگیری از شر نفس و شیطان ،دوام بر وضو را سفارش می فرمودند و شیخ ما می گفتند:[وضوبه منزله لباس جندی است] امام خمینی ره
*** قرائت قرآن![]()
فرزندم! با قرآن، این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو، اگر چه با قرائت آن، و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است. امام خمینی (ره)
*** نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام![]() مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجّت ـ ارواحنا له الفداء ـ است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. امام خمینی ره
*** پیش كسوتان شهادت![]() من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می كنم كه نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد، نگذارید پیش كسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.. امام خمینی ره
*** نمازهای،پنجگانه![]() این نمازهای پنجگانه،که عمود دین وپایه محکم ایمان است ودر اسلام چیزی،بعد از ایمان،به اهمیت آن نیست.بعد از توجهات نورانیه باطنیه وصور غیبیه ملکوتیه،که غیرازحق تعالی وخاصان درگاه او کسی ندارد،یکی ازجهات مهمه که در آن هست این تکرار تذکر حق،باادب و اوضاع الهی است که در آن منظورگردیده است که رابطه انسان با حق تعالی وعوالم غیبه محکم می کند . امام خمینی ره
*** عبودیت حق![]() ای عزیز!با آن که این عالم دار جزا نیست و محل بروز سلطنت حق نیست و زندان مومن است،اگر تو از اسارت نفس بیرون آیی وبه عبودیت حق گردن نهی و دل را موحد کنی و زنگار دو بینی را از اینیه روح بزدایی وقلب رابه نقطه مرکزیه کمال مطلق متوجه کنی،در همین عالم،آثار آن را با لعیان میابی.به درای تا ببینی طیران آدمیت چنان وسعتی در قلب حاصل می شود که محل ظهور سلطنت تامه الهیه شود واز تمام عوالم سعه آن بیشتر گردد:زمین و آسمانم وسعت تحمل مرا ندارند، بلکه قلب بنده مومنم آن وسعت را دارد.و چنان غنا در آن ظاهر گردد که تمام ممالک باطن و ظاهر را به پشیزی نشمری و چنان اراده ایت قوی گردد که متعلق به ملک و ملکوت نگردد نو هر دو عالم را ، لایق خود نداده اند. امام خمینی ره
*** مناجات شعبانیه![]() مناجات شعبانیه را خواندید؟بخوانید آقا،مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایی می رساند. آن کسی که این مناجات را گفته و همه اءمه به حسب روایات می خواندند، اینها، آنهایی بودند که وارسته از همه چیز بودند. امام خمینی ره
*** تذکر تام صراط لقاء حق![]() ...بدان ای عزیز که تذکر تام از حضرت حق و توجه مطلق به باطن قلب به آن ذات مقدس ،موجب گشوده شدن چشم باطنی قلب شود که به آن لقاءالله که قره العین اولیاء است،حاصل گردد:[والذین جاهدوا فینا لنهد ینهم سبلنا]. امام خمینی ره
*** انفاق و ایثار![]() نقدر که این انسان، این حیوان دو پا، در عالم فتنه و فساد می کند هیچ موجود دیگری نمی کند. و آنقدری که این حیوان دو پا محتاج تربیت است هیچ حیوانی محتاج نیست. امام خمینی (ره)
*** توسل به امام معصوم(علیهم السلام)![]() درهر پگاه چون صبح،اشتغال کثرات و ورود دردنیاست و با مخاطره اشتغال به خلق وغفلت از حق انسان مواجه است،خوب است،انسان سالک بیدار،در موقع باریک، برای ورود در این ظلمتکده تاریک،به تعالی متوسل شود و به حضرتش منقطع گرددو چون خود را در آن محضر شریف،آبرومند نمی بیند، به اولیاءامروز خفرای زمان و شفعاءانس و جان یعنی رسول ختمی،صلی علیه وآله،و اعمه معصومین، علیهم السلام،متوسل گردد و آن ذوات شریفه را شفیع و واسطه قرار دهد.مناسب آن است که در تعقیب نماز صبح،برای ورود در این بحر مهلک ظلمانی و دامگاه مهیب شیطانی،متوسل به خفرای آن روز شود و با شفاعت آنها ، که مقربان بارگاه قدس و محرمان سراپرده انس اند، از حق تعالی، رفع شر شیطان و نفس اماره بالسوء را طلب کند ودر اتمام و قبول عبادات ناقصه و مناسک غیر لایقه ،آن بزرگواران را ، واسطه قرار دهد. امام خمینی ره
*** آیات آخر سوره حشر نفس را اصلاح می کند![]() پسرم !سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند و از آنها به مدد الهی توشه ها بردارد خصوصا آیات اواخر آن می فرماید[یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون]با تدبیر در معنی آنها در تعقیب نمازها و خصوصا در اواخر شب ،که قلب فارغ البال است ، خیلی موثر است در اصلاح نفس. امام خمینی ره
*** تحت مراقبت امام زمان هستید![]() ببینید که تحت مراقبت هستید؛ نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان- سلام الله علیه- هفته ای دو دفعه به حسب روایت... من خوف این را دارم که کاری، ما بکنیم که امام زمان- سلام الله علیه- پیش خدا شرمنده بشود، این ها شیعه های تو هستند دارند این کار را می کنند. نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان ما و سایر دوستان امام زمان- سلام الله علیه- یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان-سلام الله علیه- بشود. امام خمینی ره *** انسان نیازمند تربیت![]() آنقدر که این انسان، این حیوان دو پا، در عالم فتنه و فساد می کند هیچ موجود دیگری نمی کند. و آنقدری که این حیوان دو پا محتاج تربیت است هیچ حیوانی محتاج نیست. امام خمینی ره
*** رهبر واقعی امام زمان حضرت مهدی عج است![]() رهبر همه شما و همه ما، وجود مبارک بقیه الله (عج) - امام زمان حضرت مهدی عج - است و باید ماها و شماها طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست به دست بیاوریم. (صحیفه نور، جلد 14، صفحه 49) امام خمینی ره
*** اولین منزل انسانیت![]() اولین منزل از منازل انسانیت منزل یقظه و بیداری است. چنانچه مشایخ اهل سلوک در منازل سالکان بیان فرمودند. آنچه لازم است بیان شود این است که انسان تا تنبه پیدا نکند که مسافر است و لازم است از برای او سیر و دارای مقصد و باید به طرف آن مقصد ناچار حرکت کند و حصول مقصد ممکن است، "عزم" برای او حاصل نشود و دارای "اراده" نگردد. امام خمینی ره *** نیت خالص![]() ای عزیز علاج در این است که انسان که می خواهد علمش الهی باشد وارد هر علمی که شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدیتی شده قصد خود را تخلیص کند. امام خمینی ره
*** دوران جوانی زمانی مناسب![]() هر قدر در جوانی انسان مهذب شد،شد.اگر در جوانی خدای نخواسته مهذب نشد بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده ضعف است و دشمن قوی.اراده انسان ضعیف می شود و جنود ابلیس در باطن انسان قوی ممکن نیست، دیگر آن وقت اگر هم ممکن باشد بسیار مشکل است. امام خمینی ره *** رجاء سعه وقت![]() از موانع بزرگ یقضه و بیداری که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود،و اراده و عزم را در انسان می میراند،آن است که انسان گمان کند ، وقت برای سیر، وسیع است. واین حال طول امل، و درازی رجاء ، وظن بقاء،و امید حیات ، و رجاء سعه وقت، انسان را ازاصل مقصد که آخرت است،و لزوم سیر به سوی او، ولزوم اخذ رفیق،وزاد طریق، باز می دارد و انسان به کلی آخرت را فراموش می کند، و مقصد از یاد انسان می رود امام خمینی ره
****************************************************************************** دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:17 :: نويسنده : محمد
ایمـــان الهـــی![]() ایمان اگر ایمانِِ مسقر باشد کسی نمی تواند در آن تصرف کند.ایمان باید مبانی الهی و عقلیه پیدا کند تا کسی در آن تصرف نکند و هر کس موظف است.در درجه اول خودش را بسازد و از نفس دور شود و به فضائل خدایی برسد و خودسازی کند. آیت الله بهاالدینی دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:9 :: نويسنده : محمد
با عمل بگویید![]() تعلیم و تعلم ، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارد. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده اند : با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملا شنوایی داشته باشید. بعضی می خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند. بعضی " التماس دعا" دارند، می گوییم "برای چه؟" درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، بجای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: "دعا کنید!" آیت الله بهجت *** انچه نمی دانید باید احتیاط کنید![]() گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ / در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.. آیت الله بهجت *** توصیه برای زیارت امام رضا (ع)![]() زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید.هنگامی که از حضرت رضا علیهالسلام اذن دخول میطلبید و میگویید:«أأدخل یا حجة الله»،به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیهالسلام به شما اجازه داده است. آیت الله بهجت *** منتظر حضرت مهدی (عج)![]() اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند.کسانی منتظر فرج حضرت هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند،نه برای برآوردن حاجات شخص خود.. آیت الله بهجت
*** قلبِ آباد![]() قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. آیت الله بهجت
*** اشک،اذن دخول زیارت امام حسین (ع)![]() گریه، واسطه و رابطه است. وقتی که میخواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه میکنید و اذن دخول میگیرید. آیت الله بهجت *** توسّل بهتر از تشرّف![]() لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد. آیت الله بهجت
*** يگانه راه سعادت در دنيا و آخرت![]() كوچك و بزرگ بايد بدانيم، راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت بندگي خداي بزرگ است و بندگي در ترك معصيت است؛ در اعتقادات و عمليات. آنچه را كه دانستيم [بايد] عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم [بايد] توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود؛ [كه در اين صورت] هرگز پشيماني و حسادت در ما راه نخواهد داشت. اين عزم اگر در بنده ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ اولي به توفيق و ياري خواهد بود. (خداوند مسلما چنين كسي را ياري خواهد كرد.) آیت الله بهجت *** عبرت گیری از وحوش و حیوانات![]() ديدن عالم وحوش و حيوانات براي اهلش مايهي عبرت است، هرچند از عالم انس هم ميشود عبرت گرفت. حيوانات با اينكه مقامشان از انسان پستتر است، به جهنم نميروند؛ ولي انسان با عظمت به جهنم ميرود، بلكه محكوم به خلود در نار ميگردد [جاودانه در آتش ميماند]؛ با اين كه ميتواند با يك گام برداشتن به ملك برسد و به بهشت و خلود در بهشت دست يابد! آیت الله بهجت *** شرایط استجابت دعا![]() در روايت درباره شرايط استجابت دعا آمده است: "من دعا و هو لايحس سوي الاجابة استجيب له"، يعني هر كس دعا كند و جز اجابت احساس نكند، دعايش مستجاب ميشود. گويا حالتي در ما پيدا شده شبيه به ياس از اجابت، كه دعاي ما فقط به زبان و لقلقهي لساني است؛ نه دعاي برخاسته از دل مطمئن و اميدوار به اجابت. آیت الله بهجت *** توفیق شب زنده داری و نماز شب![]() ما براي اوقات خواب خود افسوس ميخوريم كه چرا براي نماز شب بيدار نميشويم، در صورتي كه اوقات بيداري را به غفلت ميگذرانيم! زيرا اگر در بيداري به توجه و بندگي مشغول بوديم، توفيق بيداري شب را نيز براي تهجد و خواندن نافلهي شب و تلاوت قرآن پيدا ميكرديم. آیت الله بهجت *** توصیه به تهرانی ها![]() فرزند حضرت آیتالله بهجت: *** ما حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم..![]() ما اگر خودمان را درست بکنیم، خدا کافی است، خدا هادی است. ما خودمان را نمیخواهیم درست بکنیم، اما از کسی هم نمیخواهیم آزار ببینیم. ما اگر خودمان به راه بودیم، در راه میرفتیم،چه کسی امیر المؤمنین(ع) را میکشت؟ چه کسی حسین بن علی(ع) را میکشت؟چه کسی همین (امام زمان علیه السلام) را که حالا هست، هزار سال هست، او را مغلول الیدین (دست بسته) کرد؟ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم. اگر خـودمـان را اصـلاح بکنیم، به تدریج همــه بشـر اصلاح میشوند. آیت الله بهجت *** سعادت دنیا و آخرت![]() راه یگانه برای سعادت دنیا و اخرت بندگی خدای بزرگ است. و بندگی در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات. انچه را دانستیم عمل نماییم و انچه را که ندانستیم توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود آیت الله بهجت
*** ذکر عملی![]() هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست؛ هیچ ذکر عملی هم بلاتر از ترک معصیت به قول مطلق بدون مراقبه داعمیه صورت نمی گیرد آیت الله بهجت
*** ترک معصیت![]() پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح. و ترک معصیت ، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر بادوام مراقبه ویاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت . آیت الله بهجت
*** کیمیای سعادت![]() ما امام زمان (عج) را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛امور ما مطلقا به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر (ص) برای ما امیر قرار داده، و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم ، برای این که منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست. پس کیمیای سعادت یاد خداست. آیت الله بهجت
******************************************************************************
دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 13:0 :: نويسنده : محمد
زیارت برادران مومن![]() زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند. آیت الله قاضی
*** عمل به دانسته ها![]() برو آنچه که از نیکی که می دانی درست عمل کن؛ در نهایت دقت و سعی ، بدان که تو عارف خواهی بود. آیت الله قاضی
*** مدد از روح بزرگان![]() اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتما بروید. آیت الله قاضی
*** توصیه به توبه و استغار![]() برادران عزیزم! قبل از هر چیز لازم است توبه نماییم با شرایط لازم: آیت الله قاضی
*** حدیث عنوان بصری![]() ایشان برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد ، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامیذ و مریدان سیروسلوک إلی الله ،تا ان را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم ، عمل طبق مضمون این روایت بود. باید ان را در جیب خود داشته باشید و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایید.
*** دل هیچ کس را نرنجانید !![]()
آیت الله قاضی
*** دعا در قنوت نماز![]() آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نمازهایشان بخوانند: اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی الی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. "
*** رفتن به مسجد![]() زیارت مشهد اعظم ـ برای کسی که مجاور آنجاست ـ در هر روز،و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد ، آیت الله قاضی
*** نماز شب![]() اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. آیت الله قاضی *** رفع ناراحتی های روحی![]() ان مرحوم ،خواندن این کلمات را سفارش می کرد: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شی ء قدیر، اعوذ بالله من همزات الشیاطین و اعوذ بک ربی من ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگار از این که نزدیک من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. آیت الله قاضی
****************************************************************************** دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:, :: 10:50 :: نويسنده : محمد
انسان کاری مهمتر از خودسازی ندارد![]() انسان کاری مهمتر از خود سازی نداردو ساختن هر چیز را مایه ای به حسب آن چیز لازم است مثلا دیوار را سنگ و گل باید و انسان را علم و عمل. انسان تا به لقا الله نرسیده است به کمال مطلوب اش ناعل نشده است و لقا الله به معنی اعتصاف انسان به اوصاف الهی و تعلق او به خلایق است. علامه حسن زاده آملی
*** بهترین عطای دوست لقای اوست![]() از عمل چشم پوش ودر عمل کوش.مرد جستجوی باش نه گفتگوی. از دریا بخواه نه از جوی . از فضول کلام چون فضول طعام دست بدار . سبکبار باش نه سبکسر و سبکسار. علامه حسن زاده آملی
*** خلوت شب![]() خلوت شب را از دست مده و به حقیقت بگو الهی آمدم تا کامروا گردی. سخن و خوراک و خواب باید به قدر ضرورت باشد. نمی گویم مقدس نباش ؛ ولی مقدس عاقل باش .بسی بسی مباش که سخریه این و آن می شوی . فرزانه باش و دیوانه باش!خویشتن را تفویض به حق کن و او را وکیل خود بگیر که تواناتر و داناتر و با وفاتر و مهربان تر و پاینده تر از او نخواهی یافت حسبنا الله و نعم الوکیل. علامه حسن زاده آملی
*** تا گم نشدی چیزی در تو پیدا نشود1![]() جزا، نفس عمل است ـ قیامت با تو است نه در آخر طول زمانی ،رسول الله(ص) به قیس بن عاصم فرمود:ان مع الدنیا آخره ـ ملکت با عالم ملک است و خیالت با عالم مثال و عقلت با عالم عقول ،قابل حشر با همه ای و دارای سرمایه کسب همه... علامه حسن زاده آملی
*** تا گم نشدی چیزی در تو پیدا نشود 2![]() صادق آل محمد (ص) فرمود: ان الله عزوجل خلق ملکه علی مثال ملکوته و اسس ملکوته علی مثال جبروته،درست بخوان و درست بدان! ـ شرح اطوار بشر است. انسان چون با اصل خود انس گرفت آن می شود. تا گم نشدی چیزی در تو پیدا نشود علامه حسن زاده آملی
*** نمــــاز شــــب![]() اگر دستورالعمل میخواهی، مگر این آیه را تلاوت نکرده ای: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا» (اسراء - آیه 79) در پاره ای از شب، بیدار باش و نماز شب به جای آور، شاید به این وسیله به مقام محمود نائل گردی. علامه حسن زاده آملی
*** رمـــــز دلـــــداری![]() تا دهان بسته نشود دل باز نمی شود ! علامه حسن زاده آملی
*** تسلم ولایت![]() زیارت توِ،حج تو،مکه تو و کربلای تو فقط بذری است که می افشانی از آن به بعد اوست که باید سبزش کند ما چه می دانیم؟ شاید به صلاح ما نباشد که این بذر الآن سبز شود و باید رویش عقب بیفتد. اگر دستت رسید از شاخه آن درخت میوه بچینی بچین. نوش جانت و اگر دستت نرسید ناراحت نباش. انسان باید آن تسلم ولایت را پیدا کند و بداند همین هست و بس،نباید به اینکه چه می دهند و چه نمی دهند کاری داشت. علامه حسن زاده آملی
*** مناجات عاشقانه1![]() الهی ! از من آهی و از تو نگاهی. الهی! عمری آه در بساط نداشتم و اینک جز آه در بساط ندارم. الهی! غبطه ملایکه ای را می خورم که جز سجود نمی دانند، کاش حسن از ازل تا ابد در یک سجده بود. الهی ! تا کی عبدالهوی باشم ،به عزت تو عبدالهو شدم. علامه حسن زاده آملی
*** مناجات عاشقانه2![]() الهی! سست از آن که مست تو نیست کیست؟ الهی! همه این و آن را تماشا کنند و حسن خود را، که عجیب تر از خود نیافت. الهی! دل بی حضور چشم بی نور است،این دنیا را نمی بیند وآن ، عقبی را. الهی! همه حیوانات را در کوه و جنگل می بینند و حسن در شهر و ده.... علامه حسن زاده آملی
*** مناجات عاشقانه3![]() الهی!هر که شادی خواهد بخواهد ، حسن را اندوه پیوسته و دل شکسته ده، الهی ! آن که خوب را حباله اصطیاد مبشرات نکرده است، کفران نعمت گرانبهایی کرده است. الهی! مراجعات از مهاجرت به سویت تعرب بعد از هجرت است و تویی که نگهدار دل هایی. علامه حسن زاده آملی
*****************************************************************************
یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 16:4 :: نويسنده : محمد
نماز امام زمان حضرت مهدی عج![]() يكي از والاترين اعمال مستحب، نماز امام زمان (عج) است. كه همراه دعاي پس از آن، از صدر تا ساقهاش، مدرسه توحيد است. در اين نماز جمله توحيد كه واسطة العقد و بيت الغزل سوره مباركه فاتحة الكتاب است: ﴿اِيّاكَ نَعبُدُ واِيّاكَ نَستَعين﴾ صدبار تكرار ميشود. كه گوياي سرّي عميق است: نمازگزاري كه صدبار توحيد تلقي كند و آن را به گونهاي كه ﴿اِيّاك﴾ را كه مفعول است بر ﴿نَعبُد﴾ و ﴿نَستَعين﴾ مقدم دارد، به قلب خويش تلقين سازد (در حالي كه هر دو جمله چه در بخش استعانت و چه عبادت، مفيد حصرند) به توحيد ناب بار می يابد. آیت الله جوادی آملی *** اشک بر شهید![]() این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده اند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق به شهادت را به همراه دارد٬خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می گرداند. آیت الله جوادی آملی ****************************************************************************** یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : محمد
شرایط پیوند قلب![]() خداوند کشش هایی دارد، یعنی انسانها را تکان می دهد که این رفتارهای بد را کنار بگذارد. راه انسانیت این است، کسی که به حج می رود باید فضایل در قلب او رسوخ پیدا کرده و اثرش ظاهر شود. شرایط پیوند قلب سه چیز است : 1- نماز شب. 2- درخواست و التماس از خداوند. 3- مراقبه. آیت الله عبدالکریم حق شناس
***
دوری از غرور![]() سرنوشت هر کس به دست خودش است. می تواند در چاه بماند می تواند خلاص شود، اگر دیدید که قلب شما را چیزی مسموم می کند از آن احتراز کنید. اگر یک وقت به طاعت زیاد راه پیدا کردی یک موقع خودت را مسلمان زمانه حساب نیاوری. به هر کجا که رسیدی بالاتر از آن هم وجود دارد. آیت الله عبدالکریم حق شناس
*** باید تهذیب نفس کنی![]() شب وقت مناجات با قاضی الحاجات است. به من می گویند که ما چند دفعه نماز شب خواندیم چیزی ندیدیم. گفتم نه آقا جان باید تهذیب نفس کنی. باید اخلاق رذیله را از خودت دور کنی. باید رفیق خوب و دانشمندی داشته باشی. آیت الله عبدالکریم حق شناس ***
بی اعتنا به دنیا![]() هر چه اندیشه غیر است در واقع آن دیو است، تا دیو هست فرشته در نمی آید. تا حالا وقتی لذت عبودیت را نچشیده بود حاجت می خواست، مثلا زیارت عاشورا می خواند که خانه داشته باشد ولی حالا به مقامی رسیده است که به هیچ چیز اعتنا نمی کند. آیت الله عبدالکریم حق شناس
***
ابلیس،عالم ترین فرد بعد از امام زمان![]() بعد از امام زمان علیه السلام عالم تر از ابلیس نیست. آیت الله عبدالکریم حق شناس ***
شکاف های زندگی![]() اگر در زندگیتان شکاف هایی هست؛ آیت الله عبدالکریم حق شناس
*** شکست در مبارزه نفس![]() شصت مرتبه هم كه در مبارزهی نفس شكست خوردى، بايد بلند شوى و بگويى من پيروزم! مهم، قاطعيت و تصميم اول شماست. خداوند متعال در نهايت، شما را يارى میكند، انشاءالله. آیت الله عبدالکریم حق شناس ***
نفس را از خودت دور کن![]() ای انسان! تویی خلاصه ارکان و انجم و افلاک. ولی چه سود که خود را ادراک نمی کنی. هنوز نفهمیدی موقعیت تو در چه مقامی قرار گرفته است. از کجا آمده ای و به کجا باید بروی. نفس را اگر از خودت دور کردی بدان که در نهایت قرب پروردگاری و اگر از محرمات پروردگار اجتناب نکنی همه کارهایت بی فایده است. آیت الله عبدالکریم حق شناس
*** دوری از علایق دنیوی![]() مادامیکه انسان در بیت نفس است و بسته به تعلقات نفسانی است نمی تواند توجه به مقام اقدس پروردگار پیدا کند و جمیع مکاشفات به روی او بسته است. اگر به زن و بچه محبت داری خوب است ولی علاقه نباید به آنها پیدا کنی. این علاقه، علاقه دنیوی است آیت الله عبدالکریم حق شناس
***
آتشفشان باطن![]() در این دنیا زیور و زینت هایی است که شما را می خواهد تکان دهد. آتشفشانی در درون شما کار گذاشته می شود. پس تا می خواهد بر شما غلیه کند به پروردگار پناه ببرید. مومن حیات طیبه دارد یعنی راحتش می کنند در این دنیا و دیگر زیور آلات تکانش نمی دهند. آیت الله عبدالکریم حق شناس
*** نشان اهل دنیا![]() اگر خواستی ببینی که چقدر به دنیا تعلقات داری، وضو گرفته و نماز بخوان تا آن تعلقات نمایان شود. اگر چنانچه اهل دنیا نبودی پس چرا از اول که می گویی "الله اکبر" شیاطین می برندت این طرف و آن طرف؟ و بعد نماز که تمام شد می گویی : "راحت شدم!" آیت الله عبدالکریم حق شناس
*** توشه سفر آخرت![]() حضرت عبدالعظیم تشرف حاصل می کنم مقداری وسایل مورد نیاز می برم. مشهد می خواهم بروم زاد و توشه بیشتر می برم. مکه می خواهم بروم باید چند برابر زاد و توشه بردارم. به قدر دوری راه سفرت باید بار برداری. خوب سفر آخرت است، 50 موقف است، در آن مواقف نگه می دارند تو را. آیت الله عبدالکریم حق شناس
*** لذت مرگ![]() اولیاء خدا نمی خواهند در دنیا باشند. اینها در این عالم با اینکه پر از برکت است سیر نمی شوند. اینها از ترس معصیت و مکدر شدن قلب امام زمان (عج) و نارضایتی خدا نمی خواهند در دنیا بمانند و از مرگ هم هیچگاه نمی ترسند. اصلا اینها خودشان را برای آخرت ساخته اند. آیت الله عبدالکریم حق شناس
********************************************************************************
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
|